ذکر مصائب شام غریبان سیدالشهدا علیهالسلام
شبی که بر سـر نی آفـتاب دیدن داشت حـدیث دربهدریهای من شنیدن داشت بسیط دشت، چنان لالهزار حسرت بود که سبزه نیز سر سرخ بر دمیدن داشت هدف چه بود در این کارزار خونآلود که شعله شوقِ به هر خیمه سرکشیدن داشت چه بود در سر گلهای باغ سبز رسول که دشت فتنه هنوز آرزوی چیدن داشت بـه اوج آبـی آن آسـمـانِ خـونـیـنرنگ کـبوتـرِ دل من شوق پـر کشیدن داشت ستـارگـان چـمن پیـش تیغ صف بستـند خدا دوباره مگر عزم گل گُزیدن داشت ننـالـم از خط تـقـدیر خویش در زنجیر که سرنوشت تو در خاک و خون تپیدن داشت صبـور ثـانـیـههای غـم و بـلای تو بود دلـم که وعـدهٔ بـسـیـار داغ دیدن داشت پـیـام پـرپـرِ گـلهـای بـاغ را مـیبــرد نسیم صبح که بر خاک و خون وزیدن داشت |